چه تلخ است فقر و نداری!!
فقر دردآورترین و غمناك ترین معضل اجتماعی بشری است كه در طول تاریخ همواره دامنگیر جامعه انسانی بوده و هست و تلاشهای بی وقفه بشریت نتوانسته است این مشكل بزرگ اجتماعی را حل نموده و از میان بردارد.
از نظر قرآن اگر فقر برای فردی یا جمعی پیش آید باید حالتی اضطراری تلقی نمود، که لازم است به زودی رفع گردد. و نباید کسانی در جامعه اسلامی برای همیشه فقیر باشند، بلکه باید خود فرد فقیر و افراد جامعه تلاش نموده تا فقر را بزودی برطرف و از عواقب بد آن مصون بمانند. خداوند در آیه 28 سوره توبه می فرماید: «اگر از فقر می ترسید، خداوند آن را بزودی برطرف نموده و شما را غنی می سازد.» از این جا معلوم می گردد باید برای برطرف نمودن فقر تلاش و آن را دور نماییم و گرنه قرآن می فرمود: شما نباید بترسید و باید با فقر بسازید. در احادیث فراوانی از فقر به خداوند پناه برده شده و این نشان دهنده آن است که شر فقر زیاد است.
فقر در سخنان امام علیعلیه السلام نیز یك پدیده زشت اجتماعی است كه امام آن را با پستترین صفتها توصیف میكند؛ صفتهایی واقعی كه ماهیت و ابعاد و آثار زشت آن را، به بشریت منعكس میكند.ایشان می فرمایند:
«قبر (مردن) بهتر از فقر و نداری است.»
و نیز میفرماید:
«دو چیز مردم را هلاك میكند، ترس از فقر، و طلب فخر.»
امام در موارد مختلف به آثار منفی فقر اشاره نموده و توصیههای مختلفی به جامعه، در جهت از بین بردن فقر فرمودهاند؛ امام خطاب به محمد بن حنفیه میفرمایند:
«یَا بُنَیَّم، اِنِّى أَخَافُ عَلَیْكَ الْفَقْرَ، فَاستَعِذْ بِاللّهِ مِنْهُ، فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَهٌ لِلدَّینِ، مَدْهَشَهٌ لِلْعَقْلِ، دَاعِیَهٌ لِلْمَقْت!.»
«فرزندم! از فقر بر تو میترسم، از آن به خدا پناه ببر! زیرا فقر دین انسان را ناقص و عقل و اندیشه او را مشوش، و مردم را نسبت به او، و او را نسبت به مردم بدبین میسازد.»
بر اساسِ این بیان نورانی امام، فقر آثار بسیار بدی را بر عقل و دین انسان بر جا میگذارد. اگر این دو سرمایه مهم از انسان گرفته شود، جایگاه دینی و اجتماعی خود را از دست میدهد و در نتیجه به عنصری نامطلوب و بیهوده تبدیل میشود؛ و این خود نوعی مرگ است.
امام علی ،آن نمونه دوران و خلاصه و عصارة جهان آفرینش، در دوران حكومت بحق خویش، تمام تلاش خود را در جهت رفع هر گونه فقر به كار بست، امام در حالی حكومت را به دست گرفت كه فقر، در نتیجه تجمع ثروت نزد طبقه خاصی از بنی امیه در دوران خلافت عثمان، به اوج خود رسیده بود و این امر باعث گردید كه شكاف عمیقی میان دو طبقه ثروتمندان و تهیدستان به وجود آید. امام برای كم كردن فاصلة طبقاتی و از میان برداشتن فقر اجتماعی و دینی، نهایت تلاش خود را مصروف ایجاد عدالت اجتماعی و رعایت قانون الهی نمود
چنانكه در روایت دیگر میفرماید:
«مفارقهُ الدّینِ مُفَارِقهُ الأمن، وَ لا حَیاهَ مَعَ مَخافهٍ، وَفَقْدُالعَقل فقد الحیاه، وَ لا یُقاسُ بِالاَمْوَاتِ.»
«از دست رفتن دین، (سبب) نابودی امنیت است، و با ترس و وحشت، زندگی مفهومی ندارد، و زوال عقل (سبب) زوال زندگی است و جامعه بیخرد را جز با مردگان نتوان قیاس كرد.»
پس فقر خطرناكترین بیماری است كه جامعه را تهدید میكند و در صورت عدم تسریع در درمان آن، جامعه دچار اختلال و فروپاشی و در نهایت باعث از دست رفتن دین و معنویت میگردد. این هشدار بزرگی است كه امام امیرالمۆمنین جامعه بشری را عموماً و به جامعه اسلامی را خصوصاً مورد خطاب قرار داده و از پیامدهای فقر بر حذر داشته است.
اسلام، كه آخرین و كاملترین پیام آسمانی به بشریت است، جهت مبارزه با این معضل اجتماعی، شیوههای استواری را به همراه دارد كه عمل به این شیوهها و دستورات، باعث استحكام ساختار نظام اقتصادی و از میان برداشتن همیشگی فقر و تهی دستی میگردد.
خداوند در آیه 28 سوره توبه می فرماید: «اگر از فقر می ترسید، خداوند آن را بزودی برطرف نموده و شما را غنی می سازد.» از این جا معلوم می گردد باید برای برطرف نمودن فقر تلاش و آن را دور نماییم و گرنه قرآن می فرمود: شما نباید بترسید و باید با فقر بسازید. در احادیث فراوانی از فقر به خداوند پناه برده شده و این نشان دهنده آن است که شر فقر زیاد است
اسلام برای جلوگیری از نفوذ و گسترش فقر اقتصادی و نیز برای پیشرفت اقتصادی راههایی را پیش بینی كرده است. و رهبران الهی برای مبارزه اساسی و زیربنایی با فقر اقتصادی، پیوسته توصیههای فراوانی به زمامداران برای تحكیم پایههای اقتصادی جامعه و فقرزدایی، كمك به قشر آسیب پذیر و كم درآمد جامعه میكردند و خود نیز عملاً برای از میان بردن فقر و نداری تلاش مینمودند، و به فقرا كمك میكردند. امام علی ،آن نمونه دوران و خلاصه و عصاره جهان آفرینش، در دوران حكومت بحق خویش، تمام تلاش خود را در جهت رفع هر گونه فقر به كار بست، امام در حالی حكومت را به دست گرفت كه فقر، در نتیجه تجمع ثروت نزد طبقه خاصی از بنی امیه در دوران خلافت عثمان، به اوج خود رسیده بود و این امر باعث گردید كه شكاف عمیقی میان دو طبقه ثروتمندان و تهیدستان به وجود آید. امام برای كم كردن فاصلة طبقاتی و از میان برداشتن فقر اجتماعی و دینی، نهایت تلاش خود را مصروف ایجاد عدالت اجتماعی و رعایت قانون الهی نمود.از این رو امام همه توان خود را در قول و عمل بسیج كرد تا با اسباب و علل فقر مبارزه كند، و شیوه جاودانهای را، برای برپایی جامعهای عادل پیریزی كرد، كه در آن فقیر با غنی برابر باشد.
فرآوری: فاطمه زین الدینی
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع
اكبر اسد علیزاده،سیاست فقر زدایی در جامعه
پایگاه اطلاع رسانی نهج البلاغه
فقر از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه، مدرسه علمیه نرجس